Friday, November 5, 2010

دل آشوبه

اینکه تنهایی
اینکه تنهایی
یا 
اینکه تنهایی تنهایی
نه
.
.
مسئله این نیست
خطاب به بوکوفسکیِ کبیر می نویسم
.
که آی مردم
بیایید ، استفراغ مرا به روی این همه آدم مهربان کمی کمرنگ کنید
کاری کنید که آنها نفس بکشند
حداقل
.
.
با تو هستم
من قدر همه مهربانیت را می دانم
و در جواب اش از امروز کنار مستراح منتظر می مانم
منو ببخشید که این گونه احشایم را برایتان حواله می کنم
این یک متن عاشقانه نیست دیگر
این یک درد و دل دوستانه است برای کسانی که همین نزدیکی ها می چرند
و قریب ده سال است که خود واقعیشان را از یاد برده اند
.
.
استاد
جواب محبت
بندگی نیست
حقیقی باش
تا باور شوی
راستی شاعران عصبانی می شوند؟