Thursday, June 30, 2011

زمان

هر چه قدر هم که مهربان باشید
هر چه قدر هم که صدایتان راآهسته کنید
هر چقدر هم که توجه  کنید
هر چقدر هم که باشید
هر چقدر هم که نباشید
هر چقدر هم که دور شوید
هر چقدر هم که دلتنگ باشید
هر چقدر هم که جایم خالی باشد
هر چقدر هم که به یادم باشید
هر چقدر که تظاهر 
هر چقدر افتخار
هر چقدر که لبخند
هر چقدر که اشک
هر چقدر هم که تقلا
هر چقدر هم پیر شوید
هر چقدر هم که بزرگ شوید
هر چقدر هم که پشیمان
هر چقدر که پریشان
هر چقدر که ...

من هیچ وقت شما را نمی بخشم
حتی خودم هم را
خ
و
د
م
که شمایید

Thursday, June 23, 2011

نوش

جهان تعادل می خواهد  و ما می دانیم که الکلی نیستیم
اما می دانیم که فقط کمی ، فقط و فقط کمی باید الکلی بود تا این تعادل سر پا شود 
صبح سر درد و منگ و پف کرده صبح دلپذیریست که با سیگار اول آنچنان دنیا می چرخد که فراموش می کنی کجایی و کجا بوده ای
پس فقط کمی باید الکلی بود
اما می دانیم که ما الکلی نیستیم . 
ما هیچ وقت ننوشیدیم که سرمست شویم ،
ما سرمست خدایی هستیم
 ما همیشه نوشیدیم که  کم کنیم
کم شویم 
شل کنیم
شویم
گم شویم
نوش