Wednesday, September 24, 2014

شهر امروز



شهر امروز
شیره جانهاست در کاسه
برای صبحانه
برای شروع
.
.
.
چه آنها که تا صبح سرریز می شوند
و
چه آنها که غوطه ورند مدام

Thursday, September 11, 2014

درب ورودی



به قعر رفتن چیست؟ واقعا به داخل افتادن است؟ توصیفش فرود است؟ به پایین؟ یا رفتن است ؟ من زندانی میان آسمان و درب ورودی ام…من به قعر نمی روم در ذات….می نشینم در معنای جدید…این است قعر من…
من زمانی  برمی گردم که فراموش کنم….

Monday, September 1, 2014




  صبح دوشنبه منتظر


تخم دو زرده
برای صبحانه
از پوست می افتد
روی آتش
شگفتی بیشتر از این
که احساس می کنی دیگر تنها نیستی