Friday, November 14, 2014

بهرام بی گور



بنا به بخشش باشد برای ماندن 
 بخششی صادقانه نصیبت 
تا دورهمی پلاک های خونی ات

دنیا آنقدر مکنده شده 
که آرزوی مرگ فقط خود نمایی کودکا نه ای صدا می دهد.



...لحظه و لحظه و لحظه و انسان یاغی

Wednesday, November 5, 2014

چه می شود که ما اینطوریم

دستم را دور گردن صندلی خالی حلقه می کنم 

احساس با تو بودن
که نیستی
اما هستی


.ماهِ کامل
شهر از کنارمان رد می شود 
 و یک دست شمعی به قمیمت ۱ دلار
یک دست  دستپاچگی
و 
 آسمان خاکستری
 که به نارنجی می زند


لحظه با تجربه می پرد
تجربه پسمانده آن

زبان می افتد


خاطره در پا