I wish everything in the world would cost five dollars Ford black station |
Wednesday, January 28, 2015
Five dollars
Tuesday, January 27, 2015
زبانی که نیست
تو به جرات خود را لایقش نمی دانستی
زبان هم به کمک ما نخواهد آمد
حتی نای
حتی ریه هامان
معده تو
دل و روده من هم که فدایش شود باز آب از آبی که ریخته شده تکان نمی خورد
.
.
.هیچ گاه این شعر ها ترجمه نخواهد شد
مثل شهیدان بی نام و بی قبر که در باد باید نشانی شان را پرسید
.
.
.
تحقیر نا پذیر است این همه انکار
بیشتر سوال بر انگیزِ ذهن های کرم زده
جولانگاه موریانه ها
فرو می روی هر چه بیشتر بسازی
.
.
.
تا کی عقل از احساس جداست؟
تا کی همه چیز از هم جداست
میل به بودن با میل با هم بودن
جداست
Monday, January 19, 2015
...
پی نوشت ،اتصال یک تصویر جدا افتاده به ذهن فراموش کار من است
تصویر محو صورت فردی که خودٍ منم از تشخیص اندام
در
پیاده رو
صورتی که ذهن است هیچگاه شبیه کسی نیست
به خود شکل می گیرد از انعکاس در و دیوار
آفتاب
سایه گان مدور
همه ذرات معلق
نور
.
.
.
.
کنجی
گوشه ای
مثلثی
شکافی
گودالی
به عمق انگشت سبابه
در هوای مطبوع
بوی نان
بوی ناله جوان
Subscribe to:
Posts (Atom)