Sunday, June 13, 2021

پشت اش

انگار که جمع شده بود پشت اش 

شدیم آن گوشه ها با دندان شکسته  بر خاک
با رویایی منحرف

انگار که جمع شده بود پشت اش
با پوسته ای نازک
همچو روده هایمان
درد، دین می شود
آه، آواز
می شود 
و ترس بر قاب

نداری می داراند
به هم می چسبندماند
تن می شویم
و 
انگار که جمع شده بود پشت اش

.درآن  قاب، تصویر قهرمانی خود را دنبال می کنیم
  


No comments:

Post a Comment